چرا جوانان در نوآوری مزیت دارند و چرا باید یک یادگیرنده باشید؟
چند صحنه مرتبط از فیلم پرفروش Moneyball:
پیتر برند: بیلی، پنا یک ستاره تمام عیار است. درست؟ و اگر شما او را کنار بگذارید و این قضیه Hatteberg آنطور که ما میخواهیم پیش نرود، میدانید، این… این نوع تصمیمی است که باعث میشود اخراج شوید. هست!
بیلی بین: بله، حق با شماست. ممکن است شغلم را از دست بدهم، در این صورت من یک مرد 44 ساله با مدرک دیپلم دبیرستان و دختری هستم که دوست دارم بتوانم او را به دانشگاه بفرستم. شما 25 سال سن دارید و مدرک تحصیلی از ییل و یک کارآموزی بسیار چشمگیر دارید. فکر نمیکنم که ما سوال درستی میپرسیم. فکر میکنم سوالی که باید بپرسیم این است که آیا شما به این چیز اعتقاد دارید یا نه؟
پیتر برند: من باور دارم.
بیلی بین: مشکل این است که شما فکر می کنید ما باید خودمان را توضیح دهیم. این کار را نکن. به هیچ کس.
پیتر برند: باشه.
———————————
گری فوسون: نه. بیسبال فقط عدد نیست، علم نیست. اگر اینطور بود، هر کسی می توانست کاری را که ما انجام می دهیم انجام دهد، اما آنها نمی توانند زیرا آنها نمی دانند ما چه می دانیم. آنها تجربه ما را ندارند و شهود ما را ندارند.
بیلی بین: باشه.
گری فوسون: بیلی، شما یک بچه آنجا دارید که مدرک اقتصاد از ییل دارد. شما یک پیشاهنگ اینجا دارید که بیست و نه سال تجربه بیسبال دارد. به اشتباه گوش میدهی. اکنون چیزهای ناملموسی وجود دارد که فقط اهالی بیسبال می فهمند. شما کاری را که پیشاهنگ ها برای صد و پنجاه سال انجام داده اند، حتی خودتان را، نادیده می گیرید!
این دو صحنه از Moneyball چیزی را نشان می دهد که ممکن است برای تجارت مدرن ضروری باشد: ارزش فوق العاده جوانی و تفکر نوآورانه در مقایسه با تجربه سنتی. به نظر می رسد که نام واقعی شخصیت Moneyball پیتر برند، پیتر برند (با بازی جونا هیل) نیست، بلکه پل دپودستا است. و او به ییل نرفت، بلکه به هاروارد رفت. او واقعاً جوان بود – بیست و هفت ساله بود که برای بیلی بین کار کرد – و مدرک واقعی در اقتصاد داشت. علاوه بر این، همانطور که در تعامل بالا می بینید، بیلی به نظرات و تصمیمات پل (پیتر برند) ارزش قائل بود – با وجود اینکه او یک تازه کار کامل در زمینه عملیات بیسبال بود.
یکی دو ماه پیش، فرصت منحصر به فردی داشتم تا با بیلی بین در یک جلسه مدیریت خارج از محل برای یکی از شرکت های پیشرو در فهرست Fortune 500 به روی صحنه بروم. هر دو ما در حال پاسخگویی به سوالاتی در مورد نوآوری بودیم و اینکه چگونه می توان سازمان خود را نوآور نگه داشت. من در مورد اینکه چگونه بسیاری از شرکایی که به Benchmark Capital پیوستهاند در زمان پیوستن بسیار جوان بوده اند صحبت کردم، از جمله شریک اخیر ما مت کوهلر که در سن 31 سالگی به ما پیوست. در Benchmark، ما معتقدیم که شرکای جوان مزیتهای رقابتی قانعکنندهای دارند. اول، آنها به طور ایدهآل باید ارتباطات و سازگاری قوی با کارآفرینان جوان داشته باشند، که اغلب بنیانگذاران بزرگترین شرکت های نوظهور هستند. آنها همچنین به احتمال زیاد از جدیدترین و بهترین فناوریها استفاده میکنند (که با توجه به بازار امروز اینترنت مصرفکننده اهمیت بیشتری دارد). مانند موقعیت “Moneyball” که در اینجا توضیح داده شده است، VC های جوان برای روش های جدید انجام کارها باز هستند. این شکل از “قانون شکنی” یا نادیده گرفتن عمدی دکترین دیروز، ممکن است در واقع شرط لازم برای سرمایه گذاری موفق در سرمایه گذاری خطرپذیر باشد.
زمانی که من به این سوگیری عمدی نسبت به جوانان اشاره کردم، بیلی بین ناگهان موافقت کرد. او خاطرنشان کرد که تزریق جوانان به سازمان نیز یک فلسفه کلیدی اوست. پل دپودستا ممکن است اولین جوانی بوده باشد که بیلی استخدام کرد، اما او آخرین نفر نبود. بیلی همچنان به استخدام افراد جوان، باهوش و با استعداد تازه فارغ التحصیل از دانشگاه ادامه می دهد تا به آنها کمک کند تفکر بسته ای را که می تواند با یک کارکنان “فقط تجربه” ایجاد شود، متزلزل کنند. همچنین به این نکته اشاره شد که اگر یک “تجربه” خاص توسط همه تیم های لیگ به اشتراک گذاشته شود، دیگر یک سلاح استراتژیک نیست. شما فقط با یک مزیت منحصر به فرد می توانید برنده شوید.
تأثیر جوانان بر صحنه فناوری غیرقابل انکار است. جدول ضمیمه شده سن تأسیس برخی از برجسته ترین بنیانگذاران زمان ما را فهرست می کند. این حقایق متواضع کننده و ترسناک هستند، به خصوص برای کسی که دیگر در دهه بیست یا اوایل دهه سی زندگی خود نیست. آیا کسی در دهه چهل زندگی خود می تواند نوآور باشد؟ یا چیزهایی که “تجربه” تولید می کنند شما را از خلاقیت و دیدگاه لازم برای نوآوری محدود می کنند؟
بیایید به برخی از مزایای خاص جوانان نگاه کنیم. اول، همانطور که قبلاً ذکر شد، بدون محدودیت های تجربه گذشته، شما نمی دانید چه چیزی را نباید امتحان کنید، و بنابراین، مایل به امتحان چیزهایی هستید که مدیران با تجربه در نظر نخواهند گرفت. دوم، شما سریعاً از فناوریها و ابزارهای جدید اهرم میزنید، خیلی زودتر از زمانی که شرکتهای مستقر فرصتی یا نیاز به توجه داشته باشند. برای من این ممکن است مسئله بزرگتری باشد. نرخ تغییر در اینترنت بسیار زیاد است. اگر سلاح روز به طور مداوم در حال تغییر است، چابک بودن و ذهن باز بودن بسیار مهمتر از با تجربه بودن است. پلک بزنید و عقب هستید. جوانی یک سلاح رقابتی است.
نکته ای که بیلی در مورد ارزش زودگذر تجربه مطرح کرد نیز مهم است که در نظر بگیرید. همانطور که جهان بیشتر و بیشتر از یک ترفند یا مهارت آگاه می شود، ارزش آن تجربه شروع به کاهش می کند. اگر کلمه به سرعت سفر کند، ارزش مهارت به سرعت کاهش می یابد. بهترین شیوه به شرط لازم برای سرپا نگه داشتن تبدیل می شود، اما پیشرفت نمی کند. ما نمونه هایی از این را هر روز با تکنیک های جذب کاربران برنامه فیس بوک می بینیم. شرکت ها درز یا آربیتراژی پیدا می کنند که یک پنجره کوچک فرصت در بازار ایجاد می کند، اما به سرعت دیگران از همان تکنیک تقلید می کنند و مزیت آن زودگذر است.
قبل از اینکه هیئت مدیره یاهو کارول بارتز را استخدام کند، حدس و گمان های زیادی در مورد ویژگی های مهم برای مدیرعامل بعدی یاهو وجود داشت. بیشتر تحلیل ها روی دو ویژگی کلیدی برای رهبر بعدی شرکت تمرکز می کردند: توانایی رهبری و توانایی نوآوری. یادم است که سعی می کردم به رهبرانی فکر کنم که فکر می کردم شانس تأثیرگذاری قابل اندازه گیری را دارند. از یک طرف، می توانید یک مدیر اجرایی جوان و بسیار نوآور را در این نقش قرار دهید، اما تصور اینکه یک شرکت عمومی 15 میلیارد دلاری را به دست کسی بسپارید که به طور قابل توجهی بی تجربه است، دشوار است. طرف دیگر سکه نیز به همان اندازه دشوار است – فکر کردن به یک مدیر اجرایی باتجربه که توانایی نوآوری چشمگیر در محصولات و مدل کسب و کار یاهو را داشته باشد.
تنها تعداد کمی از افراد (حدود سه نفر) بودند که در آن زمان می توانستم به آنها فکر کنم که در این پروفایل دوم قرار می گرفتند. با نگاه به گذشته، اکنون، همه آنها ویژگی زیر را داشتند: با وجود اینکه مدیران عامل با تجربه بودند، همه این افراد “فکر جوان” داشتند، یعنی ذهن باز و کنجکاو بودند. و آنها معتقد نبودند که تجربه همه پاسخ ها را به آنها می دهد. این نوع مدیران اجرایی عاشق غواصی سر به زیر در جدیدترین و بهترین فناوری ها به محض در دسترس قرار گرفتن هستند.
اگر می خواهید “جوان” و نوآور بمانید، چاره ای جز غوطه ور شدن در ابزارهای نوظهور نسل فعلی و بعدی ندارید. باید به روز بمانید، زیرا تصور نوآوری بدون به روز بودن خیالی است. همچنین توجه داشته باشید که تغییرات نسلی بسیار کوتاهتر از گذشته است. اگر پنج سال پیش یک شرکت اینترنتی نوآور بودید، ممکن بود در مورد SEM و SEO اطلاعات کسب کرده باشید. بیشتر شرکت های جدیدی که اختلال ایجاد می کنند دیگر از این ابزارها به عنوان مسیرهایی برای موفقیت استفاده نمی کنند – آنها به تکنیک های اجتماعی/ویروسی روی آورده اند. بازی دائماً در حال تغییر است، و اگر از نظر یادگیری چیزهای جدید “همه جانبه” نباشید، ممکن است به سرعت از قافله عقب بیفتید.
این سوالات را در نظر بگیرید:
- وقتی یک دستگاه یا سیستم عامل جدید منتشر می شود، آیا عجله می کنید تا آن را تهیه کنید – فقط به این دلیل که می خواهید با ویژگی های جدید بازی کنید؟ یا منتظر می مانید تا اوضاع آرام شود تا خرید اشتباهی انجام ندهید؟ یا به دلیل اینکه نمی خواهید وقت خود را تلف کنید.
- آیا از لینکدین برای همه استخدام های خود استفاده می کنید، یا به اشتباه فکر می کنید که لینکدین فقط برای جویندگان کار است؟ چند اتصال دارید؟ آیا پروفایل شما به روز است؟ (زمانی که یاهو کارول بارتز را به عنوان مدیرعامل معرفی کرد، من یک جستجوی سریع در لینکدین انجام دادم. او کاربر ثبت نام شده ای نبود.)
- وقتی شنیدید که Farmville زینگا بیش از 80 میلیون کاربر ماهانه دارد، آیا بلافاصله بازی را راه اندازی کردید تا ببینید در مورد چیست، یا در مورد اینکه بازی کردن چنین بازی چقدر بی فکر است نظر می دهید؟ آیا تا به حال حتی یک بازی فیس بوک را راه اندازی کرده اید؟
- آیا از گوشی اندرویدی استفاده می کنید یا همچنان از بلک بری استفاده می کنید زیرا مدیر ارشد امنیت شما می گوید که باید از آن استفاده کنید؟ من بسیاری از “مبتکران” را می شناسم که یک آیفون و یک اندروید دارند، به سادگی به این دلیل که می دانند اینها گوشی های هوشمند مورد استفاده مشتریان هستند. و آنها می خواهند هر دو پلتفرم را در سطح لمسی تجربه کنند.
- آیا از برنامه دوربین داخلی آیفون خود استفاده می کنید زیرا آسان است، یا Instagram را دانلود کرده اید تا بفهمید چرا 27 میلیون نفر دیگر به جای آن از آن استفاده می کنند؟
- آیا از توییتر برای بهبود نفوذ و موقعیت خود در صنعت خود استفاده می کنید، یا راحت تر است که قبل از اینکه کاملاً محصول را درک کنید یا چرا افرادی در نقش های مشابه از این رسانه استفاده می کنند، اعلام کنید “چرا باید توییت کنم؟” آیا رهبران صنعت در زمینه خود را در توییتر دنبال می کنید؟ آیا رقبای و مشتریان خود را دنبال می کنید؟ آیا محصولات و شهرت شرکت خود را ردیابی می کنید؟
- چند برنامه روی گوشی هوشمند شما وجود دارد؟ آیا بیش از 50 یا حتی 100 برنامه دارید، زیرا به طور معمول هر برنامه ای را از هر همکار و رقیبی که می توانید دانلود می کنید تا ببینید چگونه دیگران از این محیط استفاده می کنند؟ آیا می دانید WhatsApp، Voxer و Path چگونه از لیست مخاطبین آیفون برای توزیع ویروسی استفاده کردند؟
- آیا می دانید گیت هاب چیست و چرا اکثر استارتاپ ها به عنوان مرکز کلیدی تلاش های مهندسی خود به آن متکی هستند؟
- آیا تا به حال سروری را در AWS آمازون راه اندازی کرده اید؟ آیا می دانید قیمت گذاری AWS چگونه کار می کند؟
- آیا استفاده از HTML5 به عنوان راه حل تلفن همراه برای شما منطقی است تا مجبور نباشید برای چندین پلتفرم کد بنویسید؟ آیا این شما را آزار می دهد که هیچ یک از فروشندگان پیشرو برنامه های تلفن هوشمند این رویکرد را اتخاذ نمی کنند؟
- هنگامی که برای کار در جاده هستید، آیا اجازه می دهید دستیار شما همان سرویس خودرو قدیمی را رزرو کند، یا به او می گویید “می خواهم از اوبر استفاده کنم فقط برای اینکه ببینم چگونه کار می کند؟”
- زمانی که فیس بوک ویژگی جدید خط زمانی را راه اندازی کرد، آیا بلافاصله یکی از آنها را ساختید تا ببینید شرکت در حال چه کاری است، یا آن را به عنوان چیزی که نباید وقت خود را روی آن تلف کنید رد کردید؟
- آیا به Glassdoor.com رفته اید تا ببینید کارمندان در مورد شرکت شما چه می گویند؟ یا اینکه چرا مهم نیست را توجیه کرده اید، همانطور که صاحب یک تجارت کوچک قدیمی قبلاً نقد و بررسی Yelp خود را رد می کرد؟
خبر واقعا خوب این است که تبدیل شدن به یک “دانای کل” هرگز آسان تر از این نبوده است. با وجود اینترنت، پهنای باند پرسرعت، SAAS، خدمات ابری، 4G و تلفن های هوشمند، می توانید 24 ساعت شبانه روز، صرف نظر از اینکه کجا هستید یا چه کار می کنید، در مورد چیزهای جدید یاد بگیرید. تنها چیزی که نیاز دارید، انگیزه درونی و کنجکاوی سیری ناپذیر برای درک علت تکامل جهان به این شکل است. همه چیز در آنجا وجود دارد تا شما لمس کنید و احساس کنید. هیچ چیز پنهان نیست.
در واقع بسیاری از مدیران اجرایی بالای 30 سال وجود دارند که می توانند با این کارآفرینان جوان رقابت کنند، دقیقاً به این دلیل که با درک مرزهای دائماً در حال تحول، خود را جوان نگه می دارند. مدیران عامل “جوان” مورد علاقه من افرادی مانند مارک بنیوف و مایکل دل هستند که اغلب می توان آنها را در حال ثبت نام برای ابزارها و برنامه های شبکه اجتماعی کاملاً جدید یافت. رید هستینگز بیش از یک بار به سوالات نتفلیکس در کورا پاسخ داده است. جیسون کیلار اغلب از طریق وبلاگ Hulu با مشتریان خود ارتباط مستقیم برقرار می کند. ریچ بارتون، بنیانگذار Expedia و Zillow، یکی از آن افرادی است که هم آیفون و هم اندروید دارد و مدام در حال یادگیری است. من همچنین مارک کوبان را درج می کنم، که کنجکاوی اش سیری ناپذیر است. دیگر مالکان NBA او را ندیدند. و در نهایت، جف بزوس وجود دارد که به نظر می رسد فراتر از لبه زندگی می کند و آینده را همانطور که پیش می رود تصور می کند. پرتاب Kindle Fire در شهر نیویورک را تماشا کنید و هیچ شکی نخواهید داشت که جف به طور مستقیم و مکرر با این محصولات بازی می کند.
جدول آخر ما آمار حساب توییتر برخی از این مدیران اجرایی “جوان” و دانای کل را برجسته می کند (به جز آقای بزوس – همه ما آرزو می کنیم او توییت کند). اگر این فهرست را جالب نمییابید، به هزاران هزار مدیر اجرایی فکر کنید که در رسانه های اجتماعی جایی پیدا نمی شوند. آنها راه آسان را انتخاب می کنند، احتمالاً بخش حقوقی خود را مقصر می دانند. آنها عمدا انتخاب می کنند که یاد نگیرند و نوآور نباشند. و آنها از پذیرفتن ابزارهایی که تخریب گران برای حمله به قدرت خود استفاده می کنند، امتناع می کنند. این ممکن است در واقع خطرناک ترین مسیر از همه باشد.