استارتاپپاول گراهام

بی‌وقفه خلاق و مبتکر

چند روز پیش، بالاخره توانستم ویژگی یک بنیان‌گذار استارتاپ خوب را در دو کلمه خلاصه کنم: بی‌وقفه خلاق و مبتکر.

تا آن زمان، بهترین چیزی که توانسته بودم به آن دست پیدا کنم، خلاصه کردن ویژگی مخالف آن در یک کلمه بود: ناتوان. بیشتر فرهنگ‌لغت‌ها می‌گویند ناتوان به معنای بدشانس است. اما فرهنگ‌لغت‌ها کار خوبی انجام نمی‌دهند. تیمی که از حریفان خود برتر است اما به دلیل تصمیم بد داور شکست می‌خورد، ممکن است بدشانس نامیده شود، اما ناتوان نیست. ناتوان به معنای منفعل بودن است. ناتوان بودن به معنای قربانی شرایط بودن است – اجازه دادن به دنیا تا با شما هر کاری می‌خواهد انجام دهد، به جای اینکه شما با دنیا هر کاری می‌خواهید، انجام دهید. [1]

متأسفانه، متضادی برای واژه “ناتوان” وجود ندارد، که گفتن اینکه بنیان‌گذاران باید به دنبال چه چیزی باشند را دشوار می‌کند. “ناتوان نباش” شعار خوبی نیست.

بیان ویژگی مورد نظرمان با استفاده از استعاره کار سختی نیست. بهترین استعاره احتمالاً یک بازیکن فوتبال آمریکایی است. یک بازیکن فوتبال آمریکایی خوب، نه تنها مصمم است، بلکه انعطاف‌پذیر نیز هست. ‌آن‌ها می‌خواهند به خط پایان برسند، اما برنامه‌های خود را در حال اجرای فوتبال تنظیم می‌کنند.

متأسفانه، این فقط یک استعاره است و برای اکثر افرادی که خارج از ایالات متحده زندگی می‌کنند، مفید نیست. “مثل یک بازیکن فوتبال آمریکایی باشید” به اندازه “ناتوان نباش” خوب نیست.

اما بالاخره توانستم بفهمم که چگونه این ویژگی را به طور مستقیم بیان کنم. من در حال نوشتن سخنرانی برای سرمایه‌گذاران بودم و باید توضیح می‌دادم که به دنبال چه ویژگی‌هایی در بنیان‌گذاران باشند. کسی که متضاد ناتوان باشد، چگونه خواهد بود؟ آن‌ها بی وقفه خلاق و مبتکر خواهند بود، نه صرفاً مصمم. این کافی نیست که همه چیز طبق میل شما پیش برود، مگر در چند حوزه که بیشتر ‌آن‌ها جالب نیستند. در هر حوزه جالبی، با مشکلات جدیدی مواجه خواهید شد. این بدان معنی است که شما نمی‌توانید به سادگی از ‌آن‌ها عبور کنید؛ زیرا در ابتدا نمی‌دانید که چقدر سخت هستند؛ شما نمی‌دانید که آیا می‌خواهید از یک بلوک فوم عبور کنید یا گرانیت. بنابراین، شما باید خلاق و مبتکر باشید. باید به امتحان کردن چیزهای جدید ادامه دهید.

بی وقفه خلاق و مبتکر باشید.

این درست به نظر می‌رسد، اما آیا این فقط یک توصیف کلی از موفقیت است؟ من فکر نمی‌کنم. این دستورالعمل موفقیت در نویسندگی یا نقاشی نیست، مثلاً. در چنین کاری، دستورالعمل بیشتر کنجکاو بودن فعال است. خلاقیت و ابتکار به معنای آن است که موانع خارجی هستند، که معمولاً در استارتاپ‌ها چنین هستند. اما در نویسندگی و نقاشی، این موانع بیشتر درونی هستند؛ مانع، ابهام خود شماست. [2]

احتمالاً زمینه‌های دیگری نیز وجود دارد که “بی وقفه خلاق و مبتکر بودن” دستور العمل موفقیت است. اما اگرچه زمینه‌های دیگر ممکن است آن را به اشتراک بگذارند، فکر می‌کنم این بهترین توصیف کوتاه ما از چیزی است که یک بنیان‌گذار استارتاپ خوب را می‌سازد. شک دارم که بتوان آن را دقیق‌تر کرد.

حالا که می‌دانیم به دنبال چه چیزی هستیم، سؤالات دیگری مطرح می‌شود. برای مثال، “آیا می‌توان این ویژگی را آموزش داد؟” پس از چهار سال تلاش برای آموزش آن به مردم، می‌گویم که بله، به طرز شگفت‌انگیزی، اغلب می‌توان آن را آموزش داد. نه به همه، اما به بسیاری از مردم. برخی از افراد صرفاً از نظر قانون اساسی منفعل هستند، اما برخی دیگر توانایی بالقوه‌ای برای “بی وقفه خلاق و مبتکر بودن” دارند که فقط باید آشکار شود. [3]

این موضوع به‌ویژه در مورد جوانانی صادق است که تا کنون همیشه تحت سلطه نوعی اقتدار بوده‌اند. بی وقفه خلاق و مبتکر بودن قطعاً دستورالعمل موفقیت در شرکت‌های بزرگ یا در اکثر مدارس نیست. من حتی نمی‌خواهم فکر کنم که دستورالعمل شرکت‌های بزرگ چیست، اما مطمئناً طولانی‌تر و کثیف‌تر است و شامل ترکیبی از خلاقیت و ابتکار، اطاعت و ایجاد اتحاد است.

شناسایی این ویژگی همچنین ما را به پاسخگویی به سوالی که مردم اغلب از آن می‌پرسند نزدیک‌تر می‌کند: “چند استارتاپ می‌تواند وجود داشته باشد؟” همانطور که برخی از مردم فکر می‌کنند، هیچ محدودیت اقتصادی برای این تعداد وجود ندارد. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم محدودیتی در مقدار ثروت جدیدی که مصرف‌کنندگان می‌توانند جذب کنند، وجود دارد. درست مثل اینکه محدودیتی در تعداد تئوری‌هایی که می‌توان اثبات کرد وجود ندارد. بنابراین، احتمالاً عامل محدودکننده تعداد استارتاپ‌ها، گروه بالقوه بنیان‌گذاران است. برخی از افراد بنیان‌گذاران خوبی هستند و برخی دیگر نخواهند بود. و اکنون که می‌دانیم چه‌چیزی یک بنیان‌گذار خوب را می‌سازد. می‌دانیم چگونه محدودیت بالایی برای اندازه گروه را تعیین کنیم.

این آزمون همچنین برای افراد مفید است. اگر می‌خواهید بدانید که آیا شما فرد مناسبی برای راه اندازی یک استارتاپ هستید، از خود بپرسید که آیا بی وقفه خلاق و مبتکر هستید. و اگر می‌خواهید بدانید که آیا کسی را به عنوان هم‌بنیانگذار استخدام کنید، از او بپرسید که آیا او هست.

حتی می‌توانید از این آزمون به صورت تاکتیکی استفاده کنید. اگر من یک استارتاپ اداره می‌کردم، این جمله را روی آینه می‌چسباندم: «چیزی بسازید که مردم می‌خواهند». مقصد همین است، اما «بی وقفه خلاق و مبتکر باشید» مسیری است که شما را به مقصد می‌رساند.

 

یادداشت

[1]  فکر می‌کنم دلیل اشتباه بودن فرهنگ لغت‌ها این است که معنای کلمه تغییر کرده است. هیچکس امروزه هنگام نوشتن فرهنگ لغت از ابتدا نمی‌گوید که ناتوان به معنای بدشانس است. اما ممکن است دویست سال پیش اینطور بوده باشد. مردم در گذشته بیشتر تحت تاثیر شرایط بودند و در نتیجه بسیاری از کلماتی که برای نتایج خوب و بد استفاده می‌کنیم، ریشه در کلمات مربوط به شانس دارند.

وقتی در ایتالیا زندگی می‌کردم، یک بار می‌خواستم به کسی بگویم که در انجام کاری چندان موفق نبوده‌ام، اما نمی‌توانستم به کلمه ایتالیایی موفقیت فکر کنم. مدتی را صرف توصیف کلمه‌ای که می‌خواستم کردم. بالاخره گفت “آه! ” Fortuna”!

[2] جنبه‌هایی از استارتاپ‌ها وجود دارد که دستورالعمل آن کنجکاو بودن فعال است. گاهی اوقات کاری که انجام می‌دهید تقریباً کشف خالص است. متأسفانه این زمان‌ها نسبت کمی از کل را تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر، ‌آن‌ها نیز در تحقیق وجود دارند.

[3] تقریباً می‌خواستم به اکثر مردم بگویم، اما متوجه شدم (الف) هیچ ایده‌ای ندارم که اکثر مردم چگونه هستند و (ب) بیش از حد به توانایی مردم برای تغییر خوشبین هستم.

منبع: http://www.paulgraham.com/relres.html

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا