بیل گرلی

پول از ناکجاآباد: چگونه بازارهای اینترنتی ثروت اقتصادی را باز می کنند

(*) بنچمارک سرمایه‌گذار در شرکت‌هایی بود که با ستاره مشخص شده‌اند.

آدام اسمیت در سال 1776 کتاب شاهکار خود، “تحقیقی در باب ماهیت و علل ثروت ملل”، را منتشر کرد که در آن نظریه های اقتصادی بنیادین خود را شرح داد. در فصل اول کتاب اول، او به اهمیت “تقسیم کار” در افزایش بهره وری پی برد:

“این تقسیم کار است که در یک جامعه خوب اداره شده، منجر به رونق فراگیر می شود که به پایین ترین طبقات مردم نیز می رسد. هر کارگری مقدار زیادی از کار خود را برای فروش دارد که فراتر از نیاز خود اوست؛ و هر کارگر دیگری نیز دقیقاً در همین موقعیت قرار دارد، بنابراین او قادر است مقدار زیادی از کالاهای خود را با مقدار زیادی از کالاهای آنها یا به عبارتی دیگر با قیمت مقدار زیادی از آنها مبادله کند. او آنها را به وفور از آنچه نیاز دارند تامین می کند، و آنها نیز او را به همان اندازه از آنچه نیاز دارد تامین می کنند، و رفاه عمومی در تمام طبقات مختلف جامعه گسترده می شود.”

اسمیت دریافت که وقتی مردان و زنان مهارت های خود را تخصصی می کنند و همچنین با یکدیگر “تجارت” می کنند، نتیجه نهایی افزایش بهره وری و سطح زندگی برای همه است. در سال 1817، دیوید ریکاردو کتاب “اصول اقتصاد سیاسی و مالیات” را منتشر کرد که در آن کار اسمیت را در توسعه نظریه “مزیت نسبی” گسترش داد. ریکاردو به صورت ریاضی ثابت کرد که اگر یک کشور تنها یک مزیت نسبی (حتی نه مطلق) داشته باشد، باز هم به نفع همه است که تخصص و تجارت آزاد را در آغوش بگیرند. در نهایت، همه در جایگاه بهتری قرار خواهند گرفت.

دو الزام کلیدی برای اجرای این مکانیسم ها وجود دارد. اول و مهمتر از همه، شما به تجارت آزاد و باز نیاز دارید. دیدن سیاستمداران امروزی که احتیاط را به باد می دهند و این اصول بنیادین علم اقتصاد را نادیده می گیرند، بسیار عجیب است. بارها و بارها، الگوهای واقعیت نشان داده اند که وقتی کشورها مرزها را باز می کنند و آزادانه تجارت می کنند، نتیجه نهایی افزایش رفاه اقتصادی است.

دومین الزام که کمتر مورد بحث قرار گرفته است، آگاهی دو طرفی است که باید تجارت کنند از کالاها یا خدمات یکدیگر. متأسفانه، عدم تقارن اطلاعاتی یا فواصل فیزیکی و هزینه های توزیع ناشی از آن، هر دو می توانند مزایای اقتصادی را که در غیر این صورت برای همه به وجود می آمد، از بین ببرند.

خوشبختانه، ظهور اینترنت، و به طور خاص مدل‌های بازار اینترنتی، با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش احتمال تطابق کامل با توجه به مبادله کالاها یا خدمات، به عنوان شتاب‌دهنده مزایای بهره‌وری تقسیم کار و مزیت نسبی عمل می‌کنند. توماس فریدمن در کتاب خود با عنوان “دنیای تخت” که در سال 2005 منتشر شد، اذعان می کند که اینترنت توانایی ایجاد یک “زمین بازی برابر” برای همه شرکت کنندگان را دارد، و جایی که فواصل جغرافیایی کم اهمیت تر می شوند. دلیل اصلی قدرت بازارهای اینترنتی این است که با اتصال معامله گران اقتصادی که در غیر این صورت متصل نمی شدند، ثروت اقتصادی را آزاد می کنند که در غیر این صورت وجود نداشت. به عبارت دیگر، آنها به معنای واقعی کلمه “پول را از هیچ” ایجاد می کنند.

بازارهای آنلاین مبادله کالا

هر بحثی در مورد بازارهای اینترنتی با اولین بازار اینترنتی مهم، یعنی eBay آغاز می شود. پیر امیدیار در سپتامبر 1995 AuctionWeb را تأسیس کرد و به شهرت رسیدن آن افسانه ای است. آنچه به عنوان یک وب سایت برای تجارت اشاره گرهای لیزری و عروسک های Beanie Babies آغاز شد (داستان شروع توزیع کننده Pez به معنای واقعی کلمه یک افسانه است)، امروزه تراکنش هایی به ارزش تقریباً 100 میلیارد دلار در سال را امکان پذیر می کند. در طول بیش از 20 سال عمر خود، کمی بیش از یک تریلیون دلار کالا از طریق سرورهای eBay معامله شده است. این معاملات و سودهایی که فروشندگان به دست آورده اند، واقعاً با خدمات مطابقت و حراج eBay “باز” شده اند.

در سال 1999، جک ما علی بابا را تأسیس کرد، یک بازار B2B مستقر در چین برای اتصال شرکت های کوچک و متوسط ​​به فرصت های صادراتی بالقوه. چهار سال بعد، در ماه مه 2003، آنها Taobao Marketplace، پاسخ علی بابا به eBay را راه اندازی کردند. با راه اندازی تهاجمی یک سرویس رایگان، Taobao علی بابا به سرعت به سایت پیشرو تجارت بین فردی در چین تبدیل شد. در سال 2018، GMV (Gross Merchandise Value) Taobao برابر با 2689 میلیارد RMB بود که معادل 428 میلیارد دلار به دلار آمریکا است.

بسیاری از بازارهای کالای موفق دیگر پس از eBay و Taobao راه اندازی شده اند – همه خدمات مشابهی را برای مطابقت دادن کسانی که صاحب یا تولید کننده کالا هستند با مجموعه ای توزیع شده از خریداران که به ویژه به آنچه آنها ارائه می دهند علاقه دارند، ارائه می دهند. در بسیاری از موارد، تمرکز عمیق تر بر روی یک دسته یا عمودی خاص به این بازارها اجازه می دهد تا خود را از بازارهای گسترده تر مانند eBay متمایز کنند.

در سال 2000، اریک بیکر و جف فلور StubHub را تأسیس کردند، یک بازار مبادله بلیط ثانویه. این شرکت در ژانویه 2007 توسط ebay خریداری شد. در آخرین سه ماهه خود، GMV StubHub به 1.4 میلیارد دلار رسید و برای کل سال 2018، StubHub GMV 4.8 میلیارد دلار داشت.

Etsy که در سال 2005 راه اندازی شد، یکی از بازارهای پیشرو برای مبادله اقلام قدیمی و دست ساز است. در آخرین سه ماهه خود، این شرکت مبادله 923 میلیون دلار فروش را پردازش کرد که معادل 3.6 میلیارد دلار GMV سالانه است.

1stdibs که توسط مایکل برونو در پاریس در سال 2001 تأسیس شد، بزرگترین بازار آنلاین جهان برای عتیقه جات منحصر به فرد لوکس، مبلمان مدرن رده بالا، مد قدیمی، جواهرات و هنرهای زیبا است. در نوامبر 2011، دیوید روزنبلات به عنوان مدیرعامل روی کار آمد و از آن زمان تاکنون در حال ارتقای شرکت است. در طی چند سال گذشته، فروشندگان، گالری‌ها و سازندگان میلیاردها دلار کالا را با خریداران تجاری و خریداران مصرفی روی پلتفرم مطابقت داده‌اند.

Poshmark در سال 2011 توسط Manish Chandra تأسیس شد. این وب سایت که یک فروشگاه مبادله برای لباس های نو و دست دوم است، بسیار موفق بوده است. بیش از 4 میلیون فروشنده بیش از 1 میلیارد دلار معامله در این سایت درآمد کسب کرده اند.

جولی وینرایت در سال 2011 The Real Real را تأسیس کرد. این شرکت یک بازار آنلاین برای فروش آنلاین لوکس است. در سال 2017، این شرکت فروشی بیش از 500 میلیون دلار گزارش کرد.

در سال 2015، ادی لو و دایشین سوگانو، GOAT را راه اندازی کردند، بازاری برای مبادله کفش های ورزشی. با وجود این تمرکز محدود، این شرکت بسیار موفق بوده است. GMV سالانه تخمین زده شده GOAT و رقیب پیشرو آن Stock X توسط برنامه Öl Profit اپلیکیشن، در حال حاضر بیش از 1 میلیارد دلار در سال (به طور ترکیبی) است.

بازارهای آنلاین اقتصاد اشتراکی

با راه اندازی Airbnb در سال 2008 و Uber در سال 2009، این دو شرکت دسته جدیدی از بازارها را ایجاد کردند که به عنوان “اقتصاد اشتراکی” شناخته می شوند. خانه و خودرو دو مورد از گرانترین دارایی هایی هستند که مردم در اختیار دارند و در بسیاری از موارد، امکان مالکیت دارایی از طریق بدهی – وام مسکن برای خانه ها و وام یا اجاره خودرو برای خودروها – ایجاد می شود. با وجود این ریسک مالی، برای بسیاری از افراد این دارایی ها از نظر مادی کم استفاده می شوند. بسیاری از اتاق های اضافی و خانه های دوم اکثر سال خالی هستند و میانگین خودرو کمتر از 5 درصد از زمان استفاده می شود. بازارهای آنلاین اقتصاد اشتراکی به صاحبان این امکان را می دهند تا فرصت های درآمدزایی را از این دارایی های کم استفاده باز کنند.

Airbnb در سال 2008 توسط جو گبیا و برایان چسکی تأسیس شد. امروزه بیش از 5 میلیون لیست Airbnb در 81000 شهر وجود دارد. بیش از دو میلیون نفر هر شب در یک Airbnb می مانند. در نوامبر سال جاری، این شرکت اعلام کرد که در سه ماهه سوم “به طور قابل توجهی” بیش از 1 میلیارد دلار درآمد داشته است. با فرض اینکه کمیسیون بازار چیزی شبیه به 11٪ باشد، این به معنای درآمد ناخالص اتاق بیش از 9 میلیارد دلار برای این سه ماهه است – که به صورت سالانه 36 میلیارد دلار خواهد بود. از آنجایی که این شرکت همچنان در حال رشد است، به راحتی می توان حدس زد که در بازه زمانی 2019-2020، Airbnb حدود 50 میلیارد دلار در سال به صاحبخانه هایی که قبلاً روی دارایی های بسیار کم استفاده نشسته بودند، تحویل خواهد داد. این یک “باز کردن” عمده است.

زمانی که گرت کمپ و تراویس کالانیک در سال 2009 اوبر را تأسیس کردند، صنعت اشتراک سواری را راه اندازی کردند. امروزه بیش از 3 میلیون نفر در سراسر جهان از زمان و خودروهای کم استفاده خود برای کسب درآمد اضافی استفاده می کنند. بدون داشتن فناوری مناسب برای مطابقت افرادی که به دنبال سواری هستند با افرادی که می توانند این سرویس را ارائه دهند، شرکت های تاکسی و رانندگی خصوصی به شدت بازار بالقوه را نادیده می گرفتند. به عنوان مثال، ما برآورد می کنیم که درآمد اشتراک سواری در سانفرانسیسکو بیش از 10 برابر درآمد تاکسی ها و خودروهای سیاه قبل از راه اندازی اشتراک سواری است. این اعداد با افزایش تعداد افرادی که به طور کلی از مالکیت خودرو صرف نظر می کنند، حتی بالاتر خواهند رفت. ما برآورد می کنیم که GMV جهانی برای اشتراک سواری در سال 2018 بیش از 100 میلیارد دلار بوده است (از جمله اوبر، Didi، Grab، Lyft، Yandex و غیره) و همچنان به طور چشمگیری در حال رشد است. با فرض اینکه 20٪ کمیسیون باشد، این معادل بیش از 80 میلیارد دلاری است که در یک سال به دست رانندگان اشتراک سواری رسیده است – و این صنعتی است که 10 سال پیش وجود نداشت. تطبیقی ​​که با GPS امروزی و تلفن های هوشمند مجهز به اینترنت امکان پذیر شده است، آزادسازی گسترده ثروت و ارزش است.

در حالی که این یک دسته کمتر شناخته شده است، استفاده از حیاط خلوت و خانه خود برای میزبانی سگ ها به عنوان جایگزینی برای لانه یک تجارت بزرگ و در حال رشد است. باز هم، این دارایی است که در آن هزینه حاشیه ای برای میزبانی سگ تقریباً صفر است. با ترکیب زمان خود با این دارایی که در غیر این صورت استفاده نشده است، پرستاران سگ می توانند خدماتی را ارائه دهند که برای مصرف کنندگان بسیار جذاب است. Rover.com در سیاتل، که در سال 2011 توسط Greg Gottesman و Aaron Easterly تأسیس شد، پیشرو در این بازار است. (Benchmark از طریق ادغام با DogVacay در سال 2017 سرمایه گذار در Rover است). ممکن است تعجب کنید که بدانید این یک صنعت عظیم است. در کمتر از یک دهه از زمان راه اندازی شرکت، Rover تاکنون نیم میلیارد دلار به میزبان هایی که در این پلتفرم شرکت می کنند، پرداخت کرده است.

بازارهای آنلاین نیروی کار

در حالی که بازارهای نیروی کار به اندازه بازارهای کالا یا اقتصاد اشتراکی شناخته شده نیستند، تعداد بازارهایی که به تطابق نیروی کار ماهر با فرصت های کلیدی برای کسب درآمد از مهارت های خود کمک می کنند، در حال افزایش و هیجان انگیز است. قابل توجه ترین این بازارها به احتمال زیاد Upwork است، شرکتی که از ادغام Elance و Odesk تشکیل شده است. Upwork یک پلتفرم فریلنسینگ جهانی است که در آن مشاغل و متخصصان مستقل می توانند به صورت از راه دور ارتباط برقرار کرده و همکاری کنند. دسته‌های محبوبی شامل توسعه‌دهندگان وب، توسعه‌دهندگان موبایل، طراحان، نویسندگان و حسابداران هستند. در 12 ماه منتهی به 30 ژوئن 2018، پلتفرم Upwork امکان کسب درآمد 1.56 میلیارد دلاری GSV (درآمد ناخالص خدمات) را در 2.0 میلیون پروژه بین تقریباً 375000 فریلنسر و 475000 مشتری در بیش از 180 کشور فراهم کرد. این تطابق‌های نیروی کار دقیقاً همان واقعیت “جهان تخت” است که در کتاب فریدمن به آن اشاره شده است.

سایر بازارهای نیروی کار قابل توجه و در حال ظهور:

HackerOne پیشروترین بازار جهانی است که بزرگترین برنامه های “bug bounty” شرکتی جهان را با شبکه ای از برجسته ترین هکرهای جهان هماهنگ می کند. این شرکت در سال 2012 توسط میشل پرینس، جوبرت آبما، الکس رایس و مرین ترهاگن تأسیس شد و امروزه به نیازهای بیش از 1000 برنامه bug bounty شرکتی پاسخ می دهد. علاوه بر آن، شبکه HackerOne از بیش از 300000 هکر (که هر روز 600 نفر به آن اضافه می شود) بیش از 100 هزار آسیب پذیری تایید شده را حل کرده است که منجر به بیش از 46 میلیون دلار پاداش به این افراد شده است. هنگامی که برنامه های پیشرو جهان و برجسته ترین هکرهای جهان را در یک پلتفرم گرد هم می آورید، یک اثر شبکه آشکار وجود دارد. Fortune 500 به سرعت در حال یادگیری است که داشتن برنامه bug bounty گام ضروری در مبارزه با جرایم سایبری است و HackerOne بهترین مکان برای میزبانی برنامه آنها است.

Wyzant یک بازار پیشرو مستقر در شیکاگو است که معلمان خصوصی را با دانش آموزان سراسر کشور مرتبط می کند. این شرکت در سال 2005 توسط اندرو جانت و مایک وایشون تأسیس شد. این شرکت بیش از 80000 معلم خصوصی در پلتفرم خود دارد و بیش از 300 میلیون دلار به این متخصصان پرداخت کرده است. این شرکت با تطابق دانش آموزان با معلمان خصوصی برای جلسات حضوری شروع کرد، اما به طور فزاینده ای این جلسات به صورت “مجازی” از طریق اینترنت انجام می شود.

Stitch Fix یک ارائه دهنده پیشرو خدمات لباس های شخصی سازی شده است که در سال 2011 توسط کاترینا لیک تأسیس شد. در حالی که این شرکت در درجه اول یک بازار نیست، هر سفارش توسط یک “استایلیست” در خانه انتخاب می شود که به صورت پاره وقت در برنامه زمانی خود از راحتی خانه خود کار می کند. الگوریتم های Stitch Fix استایلیست مناسب را با هر مشتری مطابقت می دهند تا به تضمین بهترین نتیجه برای هر مشتری کمک کنند. تا پایان سال 2018، Stitch Fix بیش از 100 میلیون دلار به استایلیست های خود پرداخت کرده است.

Swing Education در سال 2015 با هدف ایجاد یک بازار برای معلمان جایگزین تأسیس شد. در حالی که هنوز در ابتدای مسیر شرکت است، آنها قبلاً خود را به عنوان رهبر در بازار ایالات متحده تثب کرده اند. Swing اکنون در بیش از 1200 مدرسه شریک است و بیش از 115000 روز غیبت معلم را پر کرده است. آنها به 2000 معلم جایگزین کمک کردند تا در سال 2018 وارد کلاس درس شوند، از جمله 400 مربی که مجوز دریافت کردند، که Swing با کمال میل تأمین مالی کرد. در حالی که به نظر می رسد از دیدگاه گذشته واضح است، داشتن همه جایگزین ها در یک پلتفرم، کارایی عظیمی را در بازاری ایجاد می کند که قبلاً هر مدرسه مجبور بود لیست خود را نگه دارد و در صورت وجود فرصت های خالی، تماس های آخر وقت انجام دهد. و معلمان جایگزین آنها فقط باید با یک فرآیند راه اندازی Swing کنار بیایند تا به فرصت های جایگزینی در ده ها مدرسه و منطقه محلی دسترسی پیدا کنند.

RigUp در مارس 2014 توسط Xuan Yong و Mike Witte در آستین، تگزاس تأسیس شد. RigUp یک بازار کار پیشرو است که بر روی صنعت خدمات میادین نفتی تمرکز دارد. “پلتفرم این شرکت شبکه بزرگی از پیمانکاران و ارائه دهندگان خدمات واجد شرایط، بیمه شده و مطابق با تمام عملیات بالادست، میان‌دست و پایین‌دست در هر حوضه نفت و گاز را ارائه می‌کند، که به شرکت‌ها امکان می‌دهد به سرعت استخدام کنند، مطابقت پیمانکاران را پیگیری کنند و کار اداری را به حداقل برسانند.” طبق گفته این شرکت، GMV برای سال 2017 مبلغ چشمگیر 150 میلیون دلار بود و پس از آن 600 میلیون دلار خیره کننده در سال 2018 به دست آمد. اغلب، سرمایه گذاران شرکت های متمرکز بر عمودی مانند RigUp را از دست می دهند، زیرا خود را بیش از حد در مورد TAM (کل بازار موجود) مضطرب می یابند. همانطور که می بینید، این می تواند یک اشتباه بزرگ باشد.

VIPKid که در سال 2013 توسط Cindy Mi تأسیس شد، واقعاً یک داستان شگفت انگیز است. ایده ساده و در عین حال درخشان است. VIPKid دانش‌آموزان چینی را که می‌خواهند انگلیسی یاد بگیرند، با معلمان بومی انگلیسی زبان در ایالات متحده و کانادا مرتبط می‌کند. همه جلسات از طریق اینترنت انجام می شود، که یک بار دیگر نشان دهنده جهان بسیار مسطح فریدمن است. در نوامبر 2018، این شرکت گزارش داد که 60000 معلم برای آموزش به بیش از 500000 دانش آموز قرارداد بسته اند. بسیاری از مردم بر این باورند که این شرکت اکنون به خوبی بیش از 1 میلیارد دلار نرخ اجرایی دارد، که به این معنی است که حدود 1 میلیارد دلار در سال 2019 از والدین چینی به معلمان غربی منتقل خواهد شد. این مبلغ قابل توجهی درآمد مکمل برای معلمان مستقر در ایالات متحده است.

این بازارهای کار عمودی برای LinkedIn مانند شرکت هایی مانند Zillow، Expedia و GrubHub برای جستجوی Google هستند. از طریق درک عمیق تر از یک عمودی خاص، چشم انداز بسیار غنی تر از کیفیت و تمایز شرکت کنندگان و تسهیل معاملات – شما یک سرویس تکامل یافته ایجاد می کنید که ارزش بسیار بیشتری برای هر دو طرف معامله دارد. و برای آن دسته از متخصصانی که در این بازارها شرکت می کنند، شهرت شما در سرویس عمودی بسیار مهمتر از نمایه شما در LinkedIn است.

بازارهای نوظهور جدید

Benchmark که سرمایه گذار خوش شانسی در بسیاری از شرکت های ذکر شده قبلی بوده است، همچنان به شدت از فرصت های آینده بازار هیجان زده است که ثروت را در اینترنت آزاد می کند. در اینجا مثالی از دو شرکت از این نوع آورده شده است که ما در چند سال گذشته تأمین مالی کرده ایم.

نیویورک تایمز Hipcamp را به عنوان “اقتصاد اشتراکی از سرزمین های بکر بازدید می کند” توصیف می کند. Hipcamp در سال 2013 توسط Alyssa Ravasio به عنوان یک موتور جستجو در ده ها وب سایت پارک های ایالتی و ملی برای در دسترس بودن کمپینگ تأسیس شد. از آنجایی که Hipcamp در بین کمپ کنندگان محبوبیت پیدا کرد، صاحبان زمین هایی با زمین های نزدیک به بسیاری از پارک های ملی و ایالتی شروع به برقراری ارتباط با Hipcamp کردند و پرسیدند که آیا می توانند زمین خود را نیز در Hipcamp فهرست کنند. Hipcamp اکنون دسترسی به بیش از 350 هزار کمپینگ در زمین های عمومی و خصوصی را ارائه می دهد و فعال ترین میزبانان زمین های خصوصی آنها بیش از 100000 دلار در سال از میزبانی کمپ کنندگان درآمد دارند. این یک پیشنهاد ارزش بسیار شگفت انگیز برای صاحبان زمین و کمپ کنندگان است. اگر شما یک مالک زمین روستایی هستید، در اینجا راهی برای ایجاد “پول از هیچ” با هزینه های سرمایه ای بسیار کم وجود دارد. و اگر یک کمپ کار هستید، چه چیزی بهتر از اردو زدن در یک کمپینگ منحصر به فرد و سفارشی در مکان مورد علاقه خود است.

Instawork یک برنامه استخدام درخواستی برای کارگران گیگ (متخصصان) و مشاغل مهمان نوازی (شرکاء) است. این متخصصان شاغل به دنبال آزادی اقتصادی و زندگی بهتر هستند و Instawork به هر دو آنها فرصتی برای کار به اندازه ای که می خواهند، اما با شرایط خود در مورد زمان و مکان می دهد. در سمت شرکای تجاری، صاحبان/مدیران/آشپزهای مشاغل کوچک به منابع قابل اعتمادی برای کمک به آنها در تأمین استعداد و گردش مالی بالا دسترسی ندارند و محصولاتی مانند LinkedIn بیشتر بر روی کارگران یقه سفید متمرکز هستند. Instawork توسط Sumir Meghani در سانفرانسیسکو تأسیس شد و عضو کلاس Y-Combinator 2015 بود. سال 2018 سال انفجاری برای Instawork با رشد 10 برابری درآمد و رشد 12 برابری متخصصان در این پلتفرم بود. متوسط ​​کارمند Instawork به شدت در پلتفرم درگیر است و معمولاً برنامه Instawork را ده بار در روز باز می کند. این منجر به مطابقت 97 درصدی کارها در کمتر از 24 ساعت می شود که برای هر دو طرف شبکه بسیار مهم است. همچنین قابل توجه است که متخصصان Instawork به طور متوسط 150 درصد حداقل دستمزد درآمد دارند که به طور قابل توجهی بالاتر از بسیاری از بازارهای نیروی کار دیگر است. این درآمد بالاتر به متخصصان Instawork مانند Jose اجازه می دهد تا شروع به تحقق رویاهای خود کنند.

قدرت این پلت فرم ها

همانطور که می بینید، این بازارهای متعدد توسعه مستقیمی از افزایش دهنده های بهره وری هستند که برای اولین بار توسط آدام اسمیت و دیوید ریکاردو کشف شد. تجارت آزاد، تخصص و مزیت نسبی همگی زمانی افزایش می‌یابد که بتوانیم تطابق عرضه و تقاضای کالاها و خدمات را افزایش دهیم و همچنین ناکارآمدی و ضایعات ناشی از اطلاعات نادرست یا فاصله را از بین ببریم. در نتیجه بهره وری به طور طبیعی بهبود می یابد.

مزایای خاص بازارهای اینترنتی جهانی:

افزایش توزیع ثروت (همه نمونه ها)
پتانسیل هدر رفته دارایی ها (Uber، AirBNB، Rover، و Hipcamp) را باز کنید.
تطبیق بهتر کارگران خاص با فرصت های خاص (Upwork، WyzAnt، RigUp، VIPKid، Instawork)
دارایی های خاص را قابل دسترسی و یافتن کنید (Ebay، Etsy، 1stDibs، Poshmark، GOAT)
امکان افزایش تخصص (Etsy، Upwork، RigUp)
افزایش فرصت های کار تکمیلی (Uber، Stitch Fix، SwingEducation، Instawork، VIPKid)، که در آن کارگر کنترل زمان و مکان کار خود را دارد.
با افزایش استفاده (وام مسکن، وام خودرو، و غیره) ضایعات را کاهش می دهد (Uber، AirBnb، Rover، Hipcamp)
اگر مؤسسی هستید که مشتاق راه اندازی یک بازار جدید هستید، دو نکته مهم وجود دارد که باید به خاطر بسپارید. ابتدا، باید صنایعی را بیابید که در آنها فرصت بهبود کارایی به روش های ذکر شده در بالا مشهود است. اگر شبکه اهرم اقتصادی واقعی ایجاد نکند، موفقیت برای شما دشوار خواهد بود. دوم، برای موفقیت هر بازاری، شرایط در آن بازار معین باید برای یک تازه وارد بازار بهینه باشد.

محمد مهدی دوستی

بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست / در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا