استارتاپشکست

چه زمانی باید از استارتاپ خود دست بکشیم؟

شکست یک استارتاپ اغلب باعث ضربه روحی شدیدی به بنیان‌گذاران آن می‌شود. آنها احساس می‌کنند شخصاً شکست خورده‌اند و گاهی حتی زندگی‌شان را برای استارتاپ فدا کرده‌اند. در این مقاله به بررسی نظرات مایکل سایبل و دالتون کالدول در مورد اینکه چگونه باید با بنیان‌گذاران شکست‌خورده برخورد کرد می‌پردازیم. آنها معتقدند که شکست یک استارتاپ لزوماً به معنای شکست شخصی بنیان‌گذار نیست و تجربیات به دست آمده ارزشمند هستند.

مایکل سایبل:

در YC ما با شکست های زیادی روبرو هستیم. ما با شرکت های زیادی که شکست می خورند سروکار داریم و شما و من مکالمات زیادی با بنیانگذارانی داریم که شرکتشان شکست خورده است و اولین فکر آنها این است که من یک شکست خورده هستم. آنها آن شکست را شخصی می کنند.

 وقتی با این ضربه مهلک مواجه می شوند، چه چیزهایی به این افراد باید گفت؟

دالتون کالدول:

بله، فکر می کنم همانطور که در اینجا در موردش صحبت کردیم، بسیاری از چیزهایی که مردم فکر می کنند پایان کار است، پایان کار نیست، بنابراین توصیه ما این است که تسلیم نشوید. مثل اینکه شما در واقع مشتریان زیادی دارید، پول زیادی دارید.

بیایید به حقایق نگاه کنیم: شما در شرایط خوبی هستید.

با این حال، گاهی اوقات ما به واقعیت نگاه می کنیم و شما در وضعیت خوبی نیستید.

و این به شما کمکی نمی کند. مثل اینکه شما برای ادامه دادن به یک سخنرانی انگیزشی نیاز ندارید و در واقع احتمالاً بهترین کار برای شما این است که ادامه ندهید! زیرا در پایان روز، این زندگی شماست و فقط یکی از آنها را دارید و زندگی خود را به طور دائم خراب می کنید.

پس انداز شما، خانواده و دوستان شما هر چه که هست، این کار را نکنید.

و باز هم می دانم که می تواند گیج کننده باشد زیرا ما با پیام ها بمباران می شویم، اوه اما شما می گویید که هرگز تسلیم نشویم یا …

گیج کننده است.

مایکل سایبل:

بله پیچیده است.

دالتون کالدول:

بنابراین، من فکر می کنم شما باید با روش های عینی و شفافی که وجود دارد،  بتوانید بفهمید که چه زمانی کار نمی کند و این یک ضربه مهلک بوده است و بله، نباید دیگر این کار را انجام دهید. گاهی اوقات می بینید که مردم خود را وارد بدهی می کنند که در آن به بسیاری از افراد پول زیادی بدهکار هستند و سپس تعطیل می شوند و همه تامین کنندگان خود را فریب می دهند.

باز هم می دانید چه می خواهم بگویم، شما به گونه ای شکست می خورید که نه تنها به خودتان بلکه به تعداد زیادی از افراد آسیب می رسانید، این کار را نکنید.

مایکل سایبل:

نکته دشوار این است که فکر می کنم کسی باید آنجا باشد و بگوید که اینها چیزهایی نیستند که شما باید برای برنده شدن روی میز بگذارید.

بله، زمانی که سخت کار می کنید، احتمالاً باید زمان کمتری را با خانواده یا دوستان خود بگذرانید، اما مجبور نیستید آن روابط را برای برنده شدن فدا کنید، در واقع آنها منبع قدرت هستند.

شما سخت کار می کنید، احتمالاً به اندازه ای که اگر شغل دیگری داشتید، پس انداز نمی کنید، اما مجبور نیستید تمام پس انداز خود را فدا کنید. مجبور نیستید به سمت بدهی زیاد بروید.

اگر سخت کار می کنید، ممکن است نتوانید حقوقی را دریافت کنید که به شما امکان زندگی در آپارتمان رویایی خود را بدهد.

اما اگر مجبورید روی کاناپه دوستانتان بخوابید، این چیزها تمایل ندارند که برای برنده شدن فدا شوند. و بنابراین، اگر شما این نوع سختی یک طرفه را می پذیرید، زندگی ضربه می زند.

شاید حقایق تنظیم شده باشند.

دالتون کالدول:

بله، و باز هم چیزی که سخت است این است که زمانی که شما یکی از آن افراد هستید، گاهی اوقات حتی ممکن است قربانی افرادی شوید که به شما ضربه می زنند زیرا این کار آنهاست، و ما این را در بسیاری از استارتاپ های در حال مبارزه می بینیم. همه نوع افراد برای فروش خدمات به شما بیرون می آیند و قول می دهند که با سرمایه گذاران ارتباط برقرار کنند یا به شما در جمع آوری کمک مالی کمک کنند یا…

و این نوعی شبیه نقل مکان به هالیوود برای بازیگر شدن است و خوب پیش نمی رود; انگار گروهی که برای کلاهبرداری از افرادی که اوضاع خوبی ندارند وجود دارد.

می بینید که مردم چک هایی به مبلغ 20, 30, 40 یا حتی 50 هزار دلار از حساب جاری شخصی خود، یعنی پس انداز زندگی خود، به یک فروشگاه توسعه می دهند. این مدل کسب و کار آنهاست که مردم را فریب دهند.

من نباید بگویم فریب، اما آنها مانند این هستند که بله، عالی است، هر چه که باشد، تا زمانی که چک پاس شود، ما آن را انجام خواهیم داد.

این بسیار افسرده کننده است.

مایکل سایبل:

وقتی می‌گوییم که استارت‌آپ شما شکست خورد، به این معنی نیست که شما شکست خوردید. می‌دانید، گاهی اوقات بنیانگذاران فقط نیاز دارند که کسی این را بگوید، خیلی اوقات در مورد این صحبت می‌کنیم که به این شخص نگاه کنید، آنها شکست خورده‌اند و یکی دیگر دارند که خوب کار می‌کند. به این شخص نگاه کنید، آنها باید شکست می‌خوردند و اکنون به عنوان مدیر اجرایی در این شرکت واقعاً جالب کار نمی‌کنند. این تجربیاتی که دارید برای شما ارزشمند هستند، حتی اگر شرکت شما کار نکرد.

شما 10 برابر بیشتر از آنچه در غیر این صورت می‌آموختید، آموخته‌اید. حتی اگر شرکت شما کار نکرد.

و گاهی اوقات وقتی ما آن روی سکه را توضیح می‌دهیم، مردم می‌گویند اوه، درست می‌گویی.

این در واقع بخش سرگرم کننده کار است.

 

نتیجه گیری

استارتاپ زدن یعنی وارد شدن به دنیای ابهامات. اینکه شما با دیدن فیلم های انگیزشی و موفقیت احساس رضایت برای راه اندازی یک کمپانی یا استارتاپ بدست می آورید، باید کاملا آگاه باشید که اصلا اینطور نیست؛ در هر لحظه امکان شکست شما وجود دارد.

در دنیای استارتاپی اگر شکست بخورید بد است چون دیگر نمیتوانید برای ایده ای که در ذهن داشتید کاری انجام دهید، اگر موفق هم بشوید بد است چون به دنبال آن مسئولیت های سنگینی را باید تحمل کنید و تازه کار شما شروع میشود.

این را بخاطر داشته باشید که هیچوقت موضوع راه اندازی استارتاپ را شخصی نکنید طوری که به اطرافیان شما آسیب زیادی وارد کند. باید از بسیاری از خواسته ها چشم پوشی کرد و خود را متمرکز کار کنید، اما این نوع فدا کردن نباید وارد خانواده و آشنایان بشود.

در آخر اگر هم شکست خوردید آن را بپذیرید و از تجربه های بدست آمده برای آینده استفاده کنید. ممکن است اینبار استارتاپ شما موفق شود.

منبع: https://youtu.be/0IShllkCHtY?si=e4mx7RQNSCi93N1K

هومن خطیب زاده

سادگی رو زندگی کن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا