آناتومی عزم
مانند همه سرمایه گذاران، ما وقت زیادی را صرف تلاش برای یادگیری نحوه پیش بینی موفقیت استارتاپ ها می کنیم. احتمالاً بیش از اکثر مردم در مورد آن فکر می کنیم، زیرا ما زودترین سرمایه گذاری را انجام می دهیم. پیش بینی معمولاً تنها چیزی است که می توانیم به آن تکیه کنیم.
به سرعت آموختیم که مهم ترین پیش بینی کننده موفقیت، عزم است. در ابتدا فکر می کردیم که ممکن است هوش باشد. همه دوست دارند باور کنند که این چیزی است که باعث موفقیت استارتاپ ها می شود. این داستان بهتری را می سازد که یک شرکت به دلیل اینکه بنیانگذارانش بسیار باهوش بودند، برنده شد. روابط عمومی و گزارشگرانی که چنین داستان هایی را منتشر می کنند، احتمالاً خودشان آنها را باور می کنند. اما در حالی که باهوش بودن قطعاً کمک می کند، اما عامل تعیین کننده نیست. افراد زیادی به اندازه بیل گیتس باهوش هستند که به هیچ چیز دست نمی یابند.
در اکثر حوزه ها، استعداد در مقایسه با عزم دست بالا گرفته می شود – تا حدی به این دلیل که داستان بهتری را می سازد، تا حدی به این دلیل که به ناظران بهانه ای برای تنبل بودن می دهد، و تا حدی به این دلیل که پس از مدتی عزم شبیه استعداد به نظر می رسد.
من نمی توانم به هیچ زمینه ای فکر کنم که در آن عزم دست بالا گرفته شود، اما اهمیت نسبی عزم و استعداد احتمالاً تا حدودی متفاوت است. استعداد احتمالاً در انواع کاری که ناب تر هستند اهمیت بیشتری دارد، به این معنا که فرد بیشتر از یک نوع مشکل، در حال حل یک نوع مشکل است. من گمان می کنم که عزم شما را در ریاضیات به اندازه جرم و جنایت سازمان یافته پیش نمی برد.
من با این مقایسه قصد ندارم پیشنهاد کنم که انواع کاری که بیشتر به استعداد بستگی دارند، همیشه تحسین برانگیزتر هستند. اکثر مردم موافقند که خوب بودن در ریاضیات نسبت به حفظ رشته های طولانی اعداد تحسین برانگیزتر است، حتی اگر مورد دوم بیشتر به توانایی طبیعی بستگی داشته باشد.
شاید یکی از دلایلی که مردم بر این باورند که بنیانگذاران استارتاپ ها با باهوش تر بودن برنده می شوند این است که هوش در استارتاپ های فناوری نسبت به انواع قبلی شرکت ها اهمیت بیشتری دارد. شما احتمالاً برای تسلط بر جستجوی اینترنتی به اندازه ای که برای تسلط بر راه آهن یا هتل یا روزنامه نیاز داشتید، به کمی باهوش بودن نیاز دارید. و این احتمالاً یک روند مداوم است. اما حتی در بالاترین صنایع فناوری پیشرفته، موفقیت همچنان بیشتر از مغز به عزم بستگی دارد.
اگر عزم آنقدر مهم است، آیا می توانیم اجزای آن را جدا کنیم؟ آیا برخی مهمتر از دیگران هستند؟ آیا مواردی وجود دارد که بتوانید پرورش دهید؟
ساده ترین شکل عزم اراده محض است. وقتی چیزی را می خواهید، باید آن را داشته باشید، مهم نیست چه.
بخش زیادی از اراده باید ذاتی باشد، زیرا در خانواده هایی که یک خواهر و برادر اراده بیشتری نسبت به دیگری دارد، رایج است. شرایط می تواند آن را تغییر دهد، اما در انتهای مقیاس، به نظر می رسد طبیعت از تربیت مهمتر است. شرایط بد می تواند روحیه یک فرد قوی اراده را بشکند، اما من فکر نمی کنم کار زیادی بتوان برای قوی تر کردن یک فرد ضعیف اراده انجام داد.
با این حال، قوی بودن اراده کافی نیست. شما همچنین باید سختگیر باشید. کسی که دارای اراده قوی اما خودخواه است، با عزم و اراده نامیده نمی شود. عزم به این معنی است که اراده شما با انضباط متعادل است.
آن کلمه تعادل مهم است. هر چه اراده قوی تر داشته باشید، باید منظم تر باشید. هر چه اراده شما قوی تر باشد، افراد کمتری قادر خواهند بود با شما بحث کنند، به جز خودتان. و کسی باید با شما بحث کند، زیرا همه افراد تمایلات نفسانی دارند، و اگر اراده بیشتری نسبت به انضباط دارید، فقط به آنها تسلیم می شوید و به حداکثر آن مانند اعتیاد به مواد مخدر ختم می شود.
می توانیم اراده و انضباط را مانند دو انگشتی تصور کنیم که یک دانه خربزه لغزنده را فشار می دهند. هر چه سختتر فشار دهند، دانه بیشتر پرواز می کند، اما هر دو باید به طور مساوی فشار دهند یا دانه به پهلو بچرخد.
اگر این درست باشد، پیامدهای جالبی دارد، زیرا انضباط قابل پرورش است، و در واقع در طول زندگی یک فرد تمایل دارد بسیار متفاوت باشد. اگر عزم به طور موثر محصول اراده و انضباط باشد، پس می توانید با منظم تر شدن، مصمم تر شوید.
یکی دیگر از عواقب مدل دانه خربزه این است که هر چه اراده قوی تر داشته باشید، بی انضباط بودن خطرناک تر است. به نظر می رسد نمونه های زیادی برای تأیید این موضوع وجود دارد. در زندگی برخی افراد بسیار پرانرژی، چیزی شبیه لرزش بال می بینید، جایی که آنها بین انجام کارهای بزرگ و انجام کارهای کاملاً بی اهمیت در نوسان هستند. از نظر بیرونی، این شباهت زیادی به اختلال دوقطبی دارد.
با این حال، مدل دانه خربزه در حداقل یک مورد نادرست است: ثابت است. در واقع خطرات بی انضباطی با وسوسه افزایش می یابد. این بدان معناست که به طور جالبی، عزم تمایل دارد خود را از بین ببرد. اگر به اندازه کافی برای رسیدن به چیزهای بزرگ مصمم باشید، این احتمالاً تعداد وسوسه های اطراف شما را افزایش می دهد. مگر اینکه به طور متناسب منظم تر شوید، در این صورت اراده دست برتر را پیدا می کند و دستاورد شما به میانگین برمی گردد.
به همین دلیل است که سزار شکسپیر مردان لاغر را اینقدر خطرناک می دانست. آنها توسط مزایای جزئی قدرت وسوسه نمی شدند.
مدل دانه خربزه دلالت بر این دارد که ممکن است بیش از حد منظم باشید. آیا این طور است؟ فکر میکنم احتمالاً افرادی وجود دارند که اراده آنها توسط انضباط بیش از حد سرکوب میشود و اگر برای خودشان سختگیر نباشند، به دستاوردهای بیشتری میرسند. یکی از دلایلی که جوانان گاهی موفق می شوند در حالی که پیرها شکست می خورند این است که متوجه نمی شوند چقدر بی کفایت هستند. زمانی که آنها برای اولین بار شروع به کار بر روی چیزی می کنند، دستاوردهای خود را بیش از حد ارزیابی می کنند. اما این به آنها اعتماد به نفس می دهد تا کار را ادامه دهند و عملکرد آنها بهبود می یابد. در حالی که کسی که دید واضح تری دارد، ناتوانی اولیه خود را همانطور که بود می بیند و شاید از ادامه کار دلسرد شود.
یک جزء اصلی دیگر از عزم جاه طلبی است. اگر اراده و انضباط شما را به مقصد می رساند، جاه طلبی نحوه انتخاب مقصد است.
نمی دانم آیا این کاملاً درست است که بگوییم جاه طلبی جزء عزم است، اما آنها کاملاً متعامد نیستند. به نظر می رسد یک اسم نادرست باشد اگر کسی بگوید که برای انجام کاری بی اهمیت بسیار مصمم است.
و خوشبختانه جاه طلبی به نظر می رسد بسیار قابل انعطاف باشد. کارهای زیادی می توانید برای افزایش آن انجام دهید. اکثر مردم نمی دانند که چقدر جاه طلب باشند، به خصوص زمانی که جوان هستند. آنها نمی دانند که چه چیزی سخت است یا چه توانایی دارند. و این مشکل با داشتن همسالان کم، تشدید می شود. افراد جاه طلب نادر هستند، بنابراین اگر همه به طور تصادفی با هم ترکیب شوند، همانطور که در اوایل زندگی مردم تمایل دارند باشند، افراد جاه طلب همسالان جاه طلب زیادی نخواهند داشت. زمانی که چنین افرادی را با افراد جاه طلب دیگر کنار هم قرار می دهید، مانند گیاهان در حال مرگ که به آنها آب می دهید شکوفا می شوند. احتمالاً بیشتر افراد جاه طلب، صرف نظر از سنشان، برای تشویق هایی که از همسالان جاه طلب دریافت می کنند، تشنه هستند.
دستاوردها نیز تمایل دارند جاهطلبی شما را افزایش دهند. با هر قدمی که برمیدارید، اعتماد به نفس بیشتری برای کشش بیشتر در دفعه بعد به دست میآورید.
بنابراین خلاصه ای از چگونگی کار عزم در اینجا آمده است: عزم از اراده ای تشکیل شده است که با انضباط متعادل شده و با جاه طلبی هدفمند شده است. و خوشبختانه حداقل دو تا از این سه کیفیت قابل پرورش هستند. شما ممکن است بتوانید تا حدودی قدرت اراده خود را افزایش دهید. شما قطعا می توانید نظم و انضباط شخصی را بیاموزید; و تقریباً همه از نظر جاه طلبی دچار سوء تغذیه هستند.
احساس میکنم که اکنون کمی بهتر عزم را درک میکنم. اما فقط کمی: اراده، انضباط و جاه طلبی همگی مفاهیمی تقریباً به همان پیچیدگی عزم هستند.
همچنین توجه داشته باشید که عزم و استعداد تمام داستان نیستند. عامل سومی در دستیابی وجود دارد: چقدر کار را دوست دارید. اگر واقعاً عاشق کار بر روی چیزی هستید، نیازی به عزم برای هدایت شما ندارید; این کاری است که شما به هر حال انجام می دهید. اما اکثر انواع کارها جنبه هایی دارند که شما دوست ندارید، زیرا اکثر انواع کارها شامل انجام کارهایی برای دیگران است، و بسیار بعید است که وظایف تحمیل شده توسط نیازهای آنها کاملاً با آنچه می خواهید انجام دهید همسو شود.
در واقع، اگر می خواهید ثروت بیشتری ایجاد کنید، راه انجام این کار تمرکز بیشتر بر نیازهای افراد تا علایق خود و جبران تفاوت با عزم است.