ایدهپاول گراهام

چگونه می توان از “کور بودن نسبت به سختی” جلوگیری کرد؟

ایده های عالی استارتاپی وجود دارند که بدون بهره برداری در زیر دماغ ما قرار دارند. یکی از دلایلی که آنها را نمی بینیم پدیده ای است که من آن را “کور بودن نسبت به سختی” می نامم. شلپ در اصل یک کلمه ییدیش است، اما اکنون در ایالات متحده به طور کلی استفاده می شود. به معنای یک کار خسته کننده و ناخوشایند است.

هیچکس کارهای خسته کننده را دوست ندارد، اما هکرها به طور ویژه از آنها متنفر هستند. اکثر هکرهایی که استارتاپ راه اندازی می کنند آرزو می کنند که بتوانند این کار را فقط با نوشتن نرم افزار هوشمندانه، قرار دادن آن روی یک سرور در جایی و تماشای سرازیر شدن پول انجام دهند – بدون اینکه مجبور باشند با کاربران صحبت کنند، با سایر شرکت ها مذاکره کنند یا با کد شکسته دیگران سروکار داشته باشند. شاید این ممکن باشد، اما من آن را ندیده ام.

یکی از کارهای زیادی که ما در Y Combinator انجام می دهیم، آموزش هکرها در مورد اجتناب ناپذیر بودن کارهای خسته کننده است. نه، شما نمی توانید فقط با نوشتن کد یک استارتاپ راه اندازی کنید. یادم می‌آید که خودم این موضوع را درک کردم. زمانی در سال 1995 وجود داشت که هنوز سعی می‌کردم خود را متقاعد کنم که می‌توانم با نوشتن کد یک شرکت راه‌اندازی کنم. اما من به زودی از تجربه آموختم که کارهای خسته کننده نه تنها اجتناب ناپذیر هستند، بلکه تقریباً همان چیزی هستند که تجارت از آن تشکیل شده است. یک شرکت با توجه به کارهای خسته کننده ای که انجام می دهد تعریف می شود. و باید با کارهای خسته کننده همانطور برخورد شود که با یک استخر شنای سرد برخورد می کنید: فقط بپرید تو. این به این معنا نیست که شما باید به دنبال کارهای ناخوشایند باشید، بلکه به این معناست که اگر در مسیر رسیدن به چیزی عالی است، هرگز نباید از آن فرار کنید.

خطرناک ترین چیز در مورد بیزاری ما از کارهای خسته کننده این است که بخش زیادی از آن، ناخودآگاه است. ناخودآگاه شما حتی به شما اجازه نمی دهد ایده هایی را ببینید که شامل کارهای خسته کننده دردناک هستند. این کوری نسبت به کارهای خسته کننده است.

این پدیده فقط به استارتاپ ها محدود نمی شود. به عنوان مثال، اکثر مردم آگاهانه تصمیم نمی گیرند که مانند ورزشکاران المپیک از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار نباشند. ذهن ناخودآگاه برای آنها تصمیم می گیرد و از کاری که لازم است فرار می کند.

ملموس ترین مثالی که از کوری نسبت به کارهای خسته کننده می دانم، استرایپ، یا بهتر است بگویم ایده استرایپ است. برای بیش از یک دهه، هر هکری که تا به حال مجبور به پردازش پرداخت های آنلاین شده بود، می دانست که این تجربه چقدر دردناک است. هزاران نفر باید از این مشکل آگاه بوده باشند. و با این حال، زمانی که آنها استارتاپ راه اندازی کردند، تصمیم گرفتند سایت های دستور پخت یا گردآورنده های رویدادهای محلی بسازند. چرا؟ چرا روی مشکلاتی کار کنید که تعداد کمی از مردم اهمیت زیادی به آنها می دهند و کسی برای آنها هزینه نمی کند، در حالی که می توانید یکی از مهم ترین اجزای زیرساخت جهان را برطرف کنید؟ زیرا کوری نسبت به کارهای خسته کننده مانع از آن شد که مردم حتی فکر کردن به ایده اصلاح پرداخت ها را در نظر بگیرند.

احتمالاً هیچ کس که برای کار روی یک سایت دستور پخت به Y Combinator درخواست داده است، کار خود را با پرسیدن این سوال آغاز نکرده است که “آیا باید پرداخت ها را اصلاح کنیم یا یک سایت دستور پخت بسازیم؟” و سایت دستور پخت را انتخاب کرده باشد. اگرچه ایده اصلاح پرداخت‌ها درست در مقابل چشمانشان بود، اما آنها هرگز آن را ندیدند، زیرا ذهن ناخودآگاهشان از پیچیدگی‌های آن وحشت داشت. شما باید با بانک‌ها معامله می‌کردید. چگونه این کار را انجام می‌دهید؟ به علاوه، شما پول را انتقال می‌دهید، بنابراین باید با کلاهبرداری و افرادی که سعی می‌کنند به سرورهای شما نفوذ کنند مقابله کنید. به علاوه، احتمالاً انواع مقررات وجود دارد که باید رعایت کنید. راه اندازی یک استارتاپ از این نوع بسیار ترسناک تر از راه اندازی یک سایت دستور پخت است.

این ترس، ایده های بلندپروازانه را دو چندان ارزشمند می کند. علاوه بر ارزش ذاتی آنها، آنها مانند سهام کم ارزش هستند به این معنا که تقاضا برای آنها در بین بنیانگذاران کمتر است. اگر یک ایده بلندپروازانه را انتخاب کنید، رقابت کمتری خواهید داشت، زیرا همه افراد دیگر از چالش های پیش رو ترسیده اند. (این در مورد راه اندازی یک استارتاپ به طور کلی نیز صادق است.)

چگونه می توان از کوری نسبت به کارهای خسته کننده غلبه کرد؟ صادقانه بگویم، ارزشمندترین پادزهر برای کوری نسبت به کارهای خسته کننده احتمالا نادانی است. اکثر بنیانگذاران موفق احتمالا می گویند که اگر در زمان راه اندازی شرکت خود از موانعی که باید بر آنها غلبه می کردند آگاه بودند، ممکن بود هرگز آن را راه اندازی نکنند. شاید به همین دلیل است که موفق ترین استارتاپ ها اغلب بنیانگذاران جوان دارند.

نادانی نمی تواند همه چیز را حل کند. با این حال، برخی از ایده ها به طور واضح نیاز به کارهای خسته کننده ای دارند که هر کسی می تواند آنها را ببیند. چگونه می توانید چنین ایده هایی را ببینید؟ ترفندی که من توصیه می کنم این است که خودتان را از تصویر حذف کنید. به جای پرسیدن “چه مشکلی را باید حل کنم؟” از خودتان بپرسید: “چه مشکلی را آرزو می کنم شخص دیگری برای من حل کند؟” اگر کسی که قبل از استرایپ مجبور به پردازش پرداخت ها بود این سوال را می پرسید، استرایپ یکی از اولین چیزهایی بود که آرزویش را داشت.

 

منبع: http://www.paulgraham.com/schlep.html

هومن خطیب زاده

سادگی رو زندگی کن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا