قرن بیستویکم با صدای مهیبی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد. در آن ساعات تکاندهنده، کل چارچوب سیاسی و نظامی قرن نوزدهم و بیستم، و در واقع کل عصر مدرن، با تأکیدش بر ارتشهای بازدارنده، دولت-ملتهای عقلانی، بحثهای عمومی و دیپلماسی بینالمللی، زیر سؤال رفت. آخر چگونه ممکن بود صرفاً با گفتگو یا حتی با نیرویی عظیم، بتوان عدهای معدود از افراد دیوانه، مصمم و انتحاری را که ظاهراً خارج از تمام هنجارهای غرب لیبرال عمل میکردند، بازداشت؟ و اکنون که فناوری به نقطهای رسیده بود که تعداد بسیار کمی از مردم میتوانستند سطوح بیسابقهای از تخریب و مرگ را به بار آورند، چه باید کرد؟
پیتر تیل و الکس کارپ
پیتر تیل هنگام نوشتن لحظه اشتراوسی در چندهزار کلمه یک هدف نهایی در سر داشت غرب و سیاست فعلی غرب از لحاظ مفهومی ورشکسته است و نیاز به بازسازی دارد. در این مقاله او به سیاست های از پیش تعریف شده توسط سیاستمداران فعلی آمریکا می تازد و مواردی مثل نیودیل را به بوته نقد می گذارد. نوشته پیترتیل اعلامیه ورود و تئوری سازی این بود که وقتی سیاستمداران نمی توانند ساز و کار درستی را تعریف کنند پس همه چیز را باید به دست سیستم دیگری سپرد.
مقاله او شروع پالانتیر را تئوری سازی کرد که با ایجاد یک سیستم امنیتی موازی و بهره گیری از دیتا و تحلیل داده های امنیتی سعی بر جلوگیری وقوع رویداد های تروریستی داخل خاک آمریکا و پیش بینی و بهبود زیرساخت های نظامی و امنیتی در جنگ ها را داشت.مواردی مثل شناسایی بمب های جاده ای در افعانستان و ردیابی بن لادن و شناسایی بیش از 300 عملیات تروریستی سالانه در خاک آمریکا جزو این دست موارد بود.
پالانتیر اکنون به عنوان با ارزش ترین شرکت دفاعی جهان با ارزش بیش از 400 میلیارد دلار تقریبا 4 برابر لاکهید مارتین به عنوان یکی از مهم ترین و معروف ترین شرکت های دفاعی جهان می ارزد.
اگرچه پالانتیر با پیترتیل تئوریزه شد اما معمار اصلی و مدیرعامل اش الکس کارپ را در کتاب جمهوری تکنولوژیک می توان بیشتر شناخت کسی که در فلسفه اصلی خود از طریق ایجاد یک دولت قدرتمند اما نه به دست سیستم های فعلی که آنها را ورشکسته می داند، بلکه تقویت سیلیکون ولی جهت توسعه و ساخت استارتاپ برای مشکلات دفاعی را راه حل مشکلات امنیتی و دفاعی می داند او به جای تشویق به ساخت یک سیستم دفاعی چاق به دنبال ساخت یک سیستم دفاعی و امنیتی چابک، مقیاس پذیر و قابل سرویس دهی به سایر بخش ها از طریق محصولات تجاری متنوع هست که تنها شرکت را تبدیل به یک پیمانکار نظامی و دفاعی نکند بلکه شرکت خود به عنوان یک موجودیت مستقل و موازی در کنار فضای اصلی به زیست خود ادامه دهد.
پالانتیر با ایجاد محصولات امنیتی برای شرکت های تجاری جهت شناسایی و جلوگیری از انسداد اطلاعات توسط افراد و دولت های مختلف نزدیک به 40 درصد درآمد خود را خارج از قراردادهایی که با آژانس های امنیتی بلوک غرب می بندد به دست می آورد.
پیتر تیل بعد از ایجاد یک چهره نرم افزاری جدید و کمک کردن به سیا و تبدیل شدن به بازوی امنیتی مرحله بعدی کار خود را با ایجاد ششمین پیمانکار دفاعی آمریکا با تاسیس آندوریل و تبدیل کردن به اصلی ترین پیمانکار دنبال می کند.
آندوریل با هدف اینکه شیوه جنگیدن انسانها، یا مهمتر از آن، بازدارندگی از جنگ، در حال تغییر است از پلتفرمهای سختافزاری بزرگ، گرانقیمت و پیچیده به سمت سیستمهای توزیعشده از محصولات دفاعی کوچکتر، ارزانتر و شبکهایتر حرکت می کند.
آندوریل در حال حاضر با ساخت و خرید تکنولوژی هایی از محافظت از مرزها تا زیردریایی های سریع و کم هزینه و ایجاد یک اثر شبکه ای در فضای دفاعی تبدیل به یکی از بازوهای اصلی و سخت افزاری پنتاگون شده است.

پرده دوم: جی دی ونس
با انتصاب جی دی ونس به عنوان معاون اول ترامپ کسی که سابق کار در شرکت سرمایه گذاری پیترتیل و تاسیس یک شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر با کمک پیترتیل بعد از آن را دارد، فضای سیاسی آمریکا اولین نماینده الیت کارآفرینان و سرمایه گذاران خطر پذیر سیلیکون ولی را تجربه کرد. ونس با اتصال نفوذ و ثروت سیلیکون به بدنه جمهوری خواهان و ایجاد پیوند مشترک بین محافظه کاران و تکنولوژیست ها ائتلاف جدیدی را شکل داد که چهره سیاسی آمریکا را عوض و کفه ترازو را به سمت جمهوری خواهان متمایل کرد. حضور او اعلان جدیدی بود که به نزدیک تر شدن هر چه بیشتر شرکت های تکنولوژی به دولت و بالعکس کمک کرد.

لری الیسون
بنیانگذار شرکت اوراکل که از چهره های حامی حزب جمهوری خواه و از حامیان اصلی ترامپ و نتانیاهو هست و تا کنون 16 میلیون دلار برای کمک به ارتش اسرائیل و 30 میلیون دلار در کمپین انتخابات ریاست جمهوری میان دوره ای 2022 هزینه کرده است.الیسون به عنوان بازوی اجرایی دولت، نقش وزیر امورخارجه دولت در سلیکون ولی را به عهده دارد از کاندید برای خرید و مالکیت سهام تیک تاک آمریکا تا ارائه زیرساخت ابری خود به تیک تاک همواره نقش یک میانجی و دستیار قابل اعتماد برای دولت آمریکا را بازی کرده است.

اریک اشمیت
اریک اشمیت که مدیرعامل سابق گوگل است در حال حاضر از افراد اصلی دولت که خود را دلال مجوز دار اسلحه برای فروش تکنولوژی های جنگ آمریکایی در خلال جنگ اوکراین می نامد و همچنین تاسیس کننده یک شرکت پهپاد مبتنی بر هوش مصنوعی می باشد.
سپاه ۲۰۰۱
این واحد جدید با هدف اصلی پر کردن شکاف بین فناوریهای پیشرفته تجاری و نیازهای نظامی ارتش ایالات متحده تأسیس شده است. ارتش با جذب متخصصان ارشد فناوری از بخش خصوصی، قصد دارد راهحلهای سریع، مقیاسپذیر و هوشمندانهای برای مشکلات پیچیده خود بیابد.اعضای این سپاه به صورت افسران پارهوقت در یگان ذخیره ارتش خدمت میکنند. آنها درجه نظامی سرهنگ دوم را دریافت کردهاند، اما نیازی به گذراندن دورههای آموزشی سنتی نظامی (مانند آموزشهای رزمی) ندارند.
نوع فعالیت: این افراد حدود ۱۲۰ ساعت در سال، معادل دو هفته کاری، به صورت دورکار و غیرهمزمان خدمت خواهند کرد.
تمرکز آنها بر روی پروژههای خاصی خواهد بود که به تحول ارتش کمک میکند، از جمله:
- آموزش سربازان در استفاده از هوش مصنوعی.
- توسعه سیستمهایی برای پردازش دادههای بیومتریک و بهبود آمادگی جسمانی نیروها.
- مشاوره در زمینه خرید و بهکارگیری فناوریهای تجاری پیشرفته.
- جذب استعدادهای جدید فنی برای وزارت دفاع.
چهره جدید قدرت
دورهی بین ۱۹۴۵ تا امروز را میتوان به طور قابل تصوری در دو تاریخ موازی ارائه داد: تاریخ مورخان، با دستگاه پیچیدهی پارامترهایش، که در مورد ارقام، تودهها، احزاب، جنبشها، مذاکرات، تولیدات بحث میکند؛ و تاریخ سرویسهای مخفی، که از قتلها، تلهها، خیانتها، ترورها، سرپوشگذاریها و ارسال سلاحها میگوید. ما میدانیم که هر دو روایت ناکافی هستند، که هر دو ادعا میکنند خودکفا هستند، که یکی هرگز نمیتواند به دیگری ترجمه شود، و اینکه آنها به زندگی موازی خود ادامه خواهند داد. اما آیا این شاید همیشه چنین نبوده است…؟
تغییرات اخیر سیلیکون ولی نشان می دهد که پیش از پیش با میدان دادن به شرکت های سرمایه گذاری خطر پذیر و تزریق تفکر استارتاپی به بدنه سیاسی و دفاعی آمریکا و آشتی دادن این طرف به هم نه تنها منجر به تقویت ساختار حاکمیتی آمریکا شده کمااینکه یکی از نگرانی پوتین قبل از حمله به اوکراین ورود و دادن دسترسی نرم افزار پالانتیر به میدان جهت رصد و کمک به ارتش اوکراین برای برنامه ریزی میدان جنگ بود و به همین دلیل سعی بر ارتباط با تیل از طریق جاسوسان خود داشت که منجر به گزارش تیل به FBI شد، خود پیش از پیش اهمیت و نقش شرکت های استارتاپی و نقش آن در تعیین نتیجه جنگ را نشان می دهد.
حضور افراد دنیای تکنولوژی چه در پشت پرده و چه در ظاهر مانند ایلان ماسک که اداره Doge را جهت بررسی های هزینه های زائد دولت و کاهش هزینه ها و بدهی های آمریکا راه انداخت خود نشان می دهد که در گذشته در حالی که قدرت را در بعد نظامی یا سیاسی می دیدند اما این تغییرات نشان از جابه جایی قدرت و ایجاد یک رابطه متقابل تکنولوژیست ها و حاکمیت برای تقویت رابطه دو طرفه جهت ایجاد و تحکیم ارکان های سیاسی در سالهای پیش رو شده است.


