- شما باید با یک ایده شروع کنید، نه یک شرکت. وقتی فقط یک ایده یا پروژه است، ریسک پایینتر است و بیشتر مایلید ایدههای عجیب اما بالقوه عظیم را بررسی کنید. بهترین راه برای راهاندازی یک شرکت، ساختن پروژههای جذاب است. از طرف دیگر، وقتی یک «شرکت» دارید، تحت فشار هستید که خیلی سریع به یک ایده متعهد شوید. اگر فقط یک پروژه باشد، میتوانید زمان بیشتری صرف پیدا کردن چیزی عالی برای کار کردن کنید؛ که بسیار مهم است، چون اگر استارتاپ واقعاً موفق شود، احتمالاً سالهای زیادی روی آن کار خواهید کرد.
- حداقل یک عضو فنی در تیم داشته باشید (یعنی کسی که بتواند هر چیزی را که شرکت قصد ساخت آن را دارد، بسازد).
- بهطور کلی، بازارهای با رشد سریع را به بازارهای بزرگ اما کمرشد ترجیح دهید؛ مخصوصاً اگر باور دارید که بازار پررشد مهم خواهد شد، اما دیگران آن را بیاهمیت میدانند.
- بهترین ایدههای استارتاپی، آنهایی هستند که در ابتدا بد به نظر میرسند اما در واقع خوب هستند.
- چیزی بسازید که مردم میخواهند. اگر این را درست انجام دهید، تقریباً هر اشتباه دیگری قابل جبران است؛ اما اگر این را رعایت نکنید، هیچ چیز دیگری نمیتواند شما را نجات دهد.
- وقتی از حالت «پروژه جالب» به حالت «شرکت» تغییر موضع دادید، قاطع باشید و سریع عمل کنید. به جای فکر کردن به یک تصمیم در طول یک هفته، سعی کنید در یک ساعت تصمیم بگیرید و در ساعت بعدی آن را اجرا کنید.
- قدرتمند شوید. همچنین سرسخت باشید؛ راه پیشرو دردناک خواهد بود و بارها شما را به شک میاندازد.
- راهی پیدا کنید تا محصولتان را به کاربران نشان دهید. در ابتدا به صورت دستی این کار را انجام دهید.
- به حرف کاربرانتان گوش دهید، محصولتان را بهبود ببخشید و دوباره گوش دهید. این کار را آنقدر تکرار کنید تا چیزی بسازید که برخی کاربران عاشقش شوند (یکی از بینشهای درخشان پاول بوخیت این است که ساختن چیزی که تعداد کمی عاشقش باشند، بهتر از چیزی است که تعداد زیادی فقط دوستش داشته باشند). خودتان را گول نزنید که آیا کاربران واقعاً محصولتان را دوست دارند یا نه.
- تا زمانی که مطمئن نشدهاید چیزی ساختهاید که مردم دوستش دارند، هزینههایتان را بسیار پایین نگه دارید. سادهترین راه برای این کار، استخدام آهسته است.
- یک استراتژی داشته باشید. اکثر مردم ندارند. گاهی اوقات زمانی را صرف فکر کردن درباره نحوه اجرای استراتژیتان کنید. بهویژه به یاد داشته باشید که روزی باید به Monopoly برسید (به مفهوم پیتر تیل).
- قبل از جذب سرمایه، این متن از پاول گراهام را بخوانید: [http://paulgraham.com/fr.html](http://paulgraham.com/fr.html).
- یاد بگیرید که آنچه میخواهید را درخواست کنید.
- به آنچه رسانهها درباره شما میگویند اهمیت ندهید، مخصوصاً اگر تعریفآمیز باشد.
- در اوایل فعالیت شرکت، درآمد ایجاد کنید.
- بهترین افراد ممکن را استخدام کنید. هر چقدر هم که برای این کار زمان بگذارید، احتمالاً کافی نیست. سهم قابلتوجهی از سهام را به کارمندان بدهید و انتظارات بسیار بالایی داشته باشید. افراد باهوش و مؤثر، کلید موفقیت هستند. این را بخوانید:
- اگر در استخدام اشتباه کردید، سریع افراد را اخراج کنید.
- با کسانی که حس خوبی نسبت به آنها ندارید کار نکنید؛ این شامل کارمندان (و همبنیانگذاران)، شرکا، سرمایهگذاران و غیره میشود.
- راهی برای جذب کاربران در مقیاس بزرگ پیدا کنید (یعنی دندانگیر کنید و یاد بگیرید که فروش و بازاریابی چگونه کار میکنند). بهطور اتفاقی، اگرچه امروزه مد شده، اما هزینه کردن بیشتر از ارزش مادامالعمر کاربران برای جذب آنها، یک استراتژی قابلقبول نیست.
- وسواسگونه نرخ رشد خود را دنبال کنید و هرگز متوقف نشوید. شرکت حول چیزی که مدیرعامل اندازهگیری میکند، شکل میگیرد. اگر هرگاه به خودتان گفتید «ما الان واقعاً روی رشد متمرکز نیستیم»، با دقت فکر کنید که شاید روی چیز اشتباهی تمرکز کردهاید. همچنین، اجازه ندهید معیارهای فریبنده شما را گمراه کنند.
- در نهایت، شرکت باید به یک مأموریت تبدیل شود؛ که همه و مخصوصاً بنیانگذاران بهصورت استثنایی به آن متعهد باشند. جمله کلیشهای «missionaries vs. mercenaries» ممکن است تکراری باشد، اما درست است.
- وقت خود را روی چیزهای بیاهمیت تلف نکنید (یعنی هر چیزی غیر از ساختن محصول، صحبت با کاربران، رشد و غیره). بهطور کلی، از کارهایی که ممکن است در فیلمهای مربوط به استارتاپها نشان داده شود دوری کنید—ملاقات با وکلا و حسابداران، رفتن به کنفرانسهای متعدد، قهوه خوردن با افراد مختلف، نشستن در جلسات بیپایان و غیره. شرکت خود را به صورت Delaware C Corp ثبت کنید (از Clerky یا هر شرکت حقوقی معروف سیلیکونولی استفاده کنید) و سپس به سراغ کار روی محصولتان برگردید.
- به شدت روی چیزهای مهم تمرکز کنید. هر روز، ۲ یا ۳ مورد از مهمترین کارهایی که باید انجام دهید را مشخص کنید. آنها را انجام دهید و سایر حواسپرتیها را نادیده بگیرید. یک ماشین اجرایی بیامان باشید.
- هرچه لازم است انجام دهید و بهانهتراشی نکنید.
- یاد بگیرید که افراد را مدیریت کنید. مطمئن شوید کارمندانتان راضی هستند. این موضوع را نادیده نگیرید.
- علاوه بر ساختن یک محصول عالی، اگر میخواهید واقعاً موفق شوید، باید یک شرکت عالی هم بسازید. پس زیاد درباره فرهنگ شرکت فکر کنید.
- اهمیت ارتباطات شخصی را دستکم نگیرید.
- تا زمانی که مطمئن نشدهاید میخواهید شرکت را بفروشید، به پیشنهادهای خرید توجه نکنید. «بررسی بازار» نکنید. در جهانی موازی، شرکتهای زیادی وجود دارند که اگر فقط از این یک اشتباه اجتناب میکردند، میتوانستند عالی باشند. متأسفانه در این جهان، همه آنها مردهاند.
- واقعاً سخت کار کنید. همه به دنبال راز موفقیتی غیر از این هستند؛ اگر چنین رازی وجود داشته باشد، من هنوز پیدایش نکردهام.
- این روال را برای ۱۰ سال ادامه دهید.
منبع: https://blog.samaltman.com/startup-advice-briefly